مهدی جان ما را ببخش...
ما را ببخش شوق تمنا نداشتیم
در سینه ها برای شما جا نداشتیم
دیروز را به بازی تکرار باختیم
طرحی برای بردن فردا نداشتیم
ما چشمهای منتظر و خیس خویش را
هرگز به راه امدنت وا نداشتیم
شوقی که از زمین و زمینی رها شویم
چیزی که ماه داشت .... که ماها نداشتیم
هم صخره ها به سینه ما دست رد زدند
هم روی بازگشت به دریا نداشتیم
نظرات دیگران ( ) |